تشرف ۲۰۰ فرد سالمند و بی‌بضاعت به حرم امام‌رضا(ع) رونمایی از قالی نفیس افشاری در موزه حرم امام‌رضا(ع) آزادگی به سرو سرافراز می‌دهند| درباره شهید آیت ا... سیدمحمدرضا سعیدی، عالم مجاهد اهل مشهد پیوندی از جنس آرامش | بایسته‌های ازدواج موفق و پایدار اجلاسیه بین‌المللی «مجاهدان در غربت» در سوریه برگزار شد خاطره مرحومه شجاع از شهید سپهبد صیاد شیرازی+ فیلم جزئیات مراسم خاکسپاری همسر شهید صیاد شیرازی پروژه روشن‌گری شریعتی گفتگو با رسول جعفریان درباره جریان روشن‌فکری در ایران نگهداری از قباله‌های ازدواج به قدمت ۵ قرن در کتابخانه رضوی همسر شهید سپهبد «علی صیادشیرازی» درگذشت اول ذی‌الحجه چه اعمال اختصاصی دارد؟ نحوه خواندن نماز (واعدنا موسی) دهه اول ذی‌الحجه + اعمال ماه ذی‌الحجه توصیه جدی سازمان حج به زائران در عربستان پرونده پرواز‌های ورودی از ایران به مدینه بسته شد (۱۸ خرداد ۱۴۰۳) مشهدالرضا(ع) سوگوار ابن‌الرضا(ع)؛ عرض ارادت زائران و مجاوران به امام مهربانی‌ها در سالروز شهادت جوادالائمه(ع) + فیلم نیت‌ها محترم، اما قفل فقط با کلید باز می‌شود مراسم تشییع پیکر مادر شهیدان «شعبانی» در مشهد برگزار شد الگوی جوان، امام‌جواد (ع) میزبانی ویژه حرم مطهر رضوی از زائران در سالروز شهادت جوادالائمه(ع)
سرخط خبرها

لحظه  ناب سلام

  • کد خبر: ۱۸۳۴۳۸
  • ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۹
لحظه  ناب سلام
چشمم که به گنبد طلا از خیابان امام رضا (ع) افتاد؛ دیگر نفهمیدم چه شد. حالا چهل روز است، فرصت سلام ندارم. امکانش را ندارم که جایی بایستم، دست به سینه ادب بگذارم و رو به حرم به آقا سلام بدهم.

آن قدر دورم که هر قدر اطرافم را نگاه کنم اثری از گنبد طلا نیست. تازه می‌فهمم که مشهد غنیمت است، هرجایش که باشی کافی است کمی برگردی چپ و راستت را نگاه کنی تا چشمانت بیفتد به گنبد زرد طلا.

شب آخری که مشهد بودم، همین طور گیج دلتنگی و خداحافظی‌ها بودم و تازه دستان مادر بزرگم را بوسیده بودم و با او خداحافظی کرده بودم که راننده «آردی یشمی» کاری کرد که کمتر راننده‌ای در مشهد این کار را می‌کند. همین که فلکه برق را رد کرد به جای اینکه برود سمت چهارراه نخریسی یکهو پیچید سمت حرم تا از چهارراه دانش برود ۱۷ شهریور.

چشمم که به گنبد طلا از خیابان امام رضا (ع) افتاد؛ دیگر نفهمیدم چه شد. حالا چهل روز است، فرصت سلام ندارم. امکانش را ندارم که جایی بایستم، دست به سینه ادب بگذارم و رو به حرم به آقا سلام بدهم.

چندباری جست وجو کرد م؛ «زیارت مجازی حرم»، اما فایده نداشت. برای حرم و زیارت، مجاز معنا نمی‌دهد، حرم را باید واقعی درک کنی. باید بروی در صحن راه بروی، هی گنبد و پنجره فولاد را ببینی، چشم بدوزی به کاشی کاری ها، به کبوتران، به زائرانی که هرکدامشان رازی در سینه دارند و غرق در دعا هستند. بعد خودت را برسانی روضه منوره. خاطرات کودکی را در دالان‌ها جست وجو کنی، خودت را روبه روی ضریح پیدا کنی.

صدای همهمه جمعیت تو را غرق در راز و نیاز کند. بایستی یک گوشه کنار آن کاشی کاری‌های آبی و زل بزنی به ضریح که آدم‌ها حاجتشان را گره زده اند به آن و با خدا حرف بزنی. حرم مجازی فایده ندارد. حرم را باید با همه وجودت درک کنی. باید اذن ورود بگیری و بعد نتوانی دل بکنی.

حالا چهل روز است گنبد را ندیده ام و دلتنگ خورشید خراسانم. دلتنگ مجسمه‌های سلام که هرروز کنارشان می‌ایستادم و به آقا سلام می‌دادم. دلتنگ لحظه‌های ناب سلام.
اینکه آدم تهران باشد و دلتنگ زیارت با اینکه آدم کابل باشد و دلتنگ زیارت، فرق دارد. انگار این کیلومتر‌ها هرچه شمارشان بیشتر می‌شود آدم را دلتنگ‌تر می‌کنند، این وسط تنها چیزی که آرامت می‌کند، یادآوری خاطرات خوش زیارت است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->